شاید شما هم در اخبار یا شبکه‌های اجتماعی، پیش از این سلسله مراتب ارازل و اوباش دنیای مجازی را دیده باشید. آدم می‌ماند این آدم‌های ارازل نادان چه جور پروفسوری هستند؟ این که ارازل بودند را پلیس تشخیص داده بود اما نادان بودنشان را خودم فهمیدم. آخر آدم اسم و نشانی‌اش را وسط شبکه‌هایی که در ایران دسترسی به آن‌ها هم قدغن می‌باشد، با صدای بلند با زبان خودش بیان می‌دارد. قشنگ معلوم است این‌ها از آن دست بچه‌هایی بودند که وقتی در کودکی به تنهایی بیرون می‌رفتند، نه تنها سوار ماشین مردم می‌شدند بلکه از آن‌ها غذا و خوراکی هم دریافت می‌نمودند و چون به خلوت می‌رفتند آن کار دیگر می‌کردند!

بسه دیگه، همش افتاده‌اید به دنبال مسایل ناموسی ملت. کجا بودیم؟ اینجا بودیم که حالا این‌ها خودشان قبل از اجرای حرکات آکروباتیک و جراندن خشتک و دراندن جامه از سر و وضعشان معلوم بود خود درگیری مزمن دارند. مساله‌ای که این وسط اهمیت بیشتری می‌یافت، خبری بود که در همین دوران از حمله شبانه ماموران شهرداری به کارگران یک کارواش در خبرگزاری‌ها پخش شد. از این خبر هنوز مدتی نگذشته است که خبر درگیری شدید ماموران شهرداری با دست‌فروشان به میان آمده است. قربان شکلت بشود آن ادوات سنگین شهرداری، بله، گفته‌اند به شما عوامل سد معبر را جمع و جور کنی، نگفته‌اند که آن‌ها را بفرستی روی تخت بیمارستان.

همین شیوه جلو بروید، فردا پس‌فردا به جای عوامل شهرداری به شما هم باید بگوییم ارازل شهرداری. به قول آهنگ پایانی یک سریال طنز شبکه نسیم که طرف از اول آهنگ تا آخرش، پشت سر هم می‌گوید: به کسی بر نخوره، به کسی بر نخوره.

بقال، چقال، نقال و خلاصه یک عالمه شغل مثل دکتر و مهندس و خلبان و ملوان و خانه‌دار و ... را اسم می‌برد ولی من هر چقدر دقت کردم اسمی از عوامل محترم شهرداری به میان نمی‌آورد. بنده به جای عوامل شهرداری بودم، همین فردا صبح اول وقت با بلدوزر شهرداری از روی دوربین و کل پشت‌صحنه فیلم و کلهم اجمعین شبکه نسیم یک چند دوری رد می‌شدم تا از این به بعد هر کی زد کانال نسیم، پخش زنده آسفالت تماشا کند!

پی‌نوشت:

1- من حتی اسم آن سریال را هم نمی‌دانم، چون تلویزیون تماشا نمی‌کنم. همین طوری اتفاقی داشتم از این سوی خانه به آن سوی خانه می‌رفتم که آهنگ آن به گوشم رسید.

  • بازدید : ۶۱۸
۸ موافق

تعداد نظرات این پست ۹ است ...

۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۳۵
سریال حالت خاص :)) من دوستش داشتم هر چند آخرش افتضاح یود و ماست مالی شد:| 
این را از همان دوران کودکی فهمیدم! از کودکی به بعد اصلا تلویزیون را دنبال نمی کنم مگر قضیه خیلی مهم باشد.
۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۴۲
واقعا ما که تو شهر کوچیکیم چقدر دنیای متفاوتی با اخبار و اتفاقا داریم ! 
در کل زیاد هم فرق نداره اینجا همه چی بیشتر نشون داده میشه همین! و یه فرق دیگه هم فکر کنم خدمات درمانی شهرهای بزرگ هست. وگرنه من شهرهای کوچک رو خیلی بیشتر ترجیح می دم.
۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۲۱
چقد اعصابم خورد شد.
آخه اینا از خدا نمیترسن؟چرا اینکارا رو میکنن.؟دلم کباب شد به خدا برای اون دست فروشای بدبخت..
خب چون مغازه نداره باید از گشنگی بمیره؟چه گناهی کرده..ای خدا چقد همه چی گل وبلبله...
راستی به نظرم اسم پستتو هم میذاشتی"به کسی برنخوره...به کسی برنخوره.."جالب تر بود.
بله آدم ناراحت می شود.
۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۹:۴۷
من فکر میکنم (بیییب) البته اگر اینطوری که این ها دارن(بیییب) میکنن آدم نمی دونه چی باید (بیییب) لعنت آفریدگار بر (بییییب) و همه اون هایی که (بیییب) میکنن.
کلا وضعیت خیلی (بیییب) شده . دقت کردی؟ هر جا رو که باز میکنی (بیییب)
بیبببب 
بییب
بیییییب
بیییببببببببب
تو روحت بیییبببببببببببب
ول کن بابا بیببببببببببب
همینا دیگه
گفتم به کسی بر نخوره
چه بیپ تو بیپی راه انداخته ای ففر جان. :)
۲۸ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۳۳
خیلی غم انگیزه این صحنه ها ، مخصوصا که توی خبر گفته شد "هیچ توضیحی ندادند. فقط فحش می‌دادند. کاسه و کوزه‌مان را که به هم ریختند، اعتراض کردیم. به جای اینکه جوابمان را بدهند، با باتوم و شوکر به جانمان افتادند و تا می‌خوردیم، زدند. اگر مردم نبودند، تا همین الان هم داشتیم کتک می‌خوردیم." این آدما عزیزان دل هستند ، من همین جا از تک تک شون عذر خواهی میکنم . متاسفم :((
چه میشه کرد؟!
۲۹ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۳۶
حرف حساب جواب نداره..
چی بگم من؟! :دی
دی ایی اف جی اچ !! :)
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۴۹
:))))))))
:)
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۵
این قضیه کارواش که عجیب بود کلا !
مشکوک، عجیب و غریب!
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۴۸
خداروشکر که از عوامل شهرداری نیستین:))))

حالت خاص:|

چقدر از همین شعر تیتراژ پایانیش بدم میومد:|

+:)))
خدا را شکر :)