بعد از کلی گشت و گذار در بین خبرهای صد من یک غاز به خبری جالب رسیدم که گفتم شاید بد نباشد شما هم یک نگاهی به ان بیاندازید. این خبر مربوط میشود به یک تصویر جالب از مصوبهی شورای توسعهی روستا که در متن میتوانید ان را مشاهده نمایید.
رعایت بند اول تا پنجم که مربوط به ازدواج است، امری غیرطبیعی نیست اما در کلیهی مراسمات "..." که نمیدانم به چه معنی است، کمی عجیب به نظر میرسد، خودم میدانم که معنی و منظور جمله چیست اما به لحاظ ساختاری عنوان با بندها و کلمهی "الزامی" کمی سر ناسازگاری دارد. به ویژه بند ششم که دخلی هم به "کلیه مراسمات ازدواج" ندارد.
بعضی کلمهها در برخی بندها اشاره به مسایل اتاف خواب دارد که خوبیت ندارد در جمع مطرح شود، یعنی الان مسالهی رشد منفی جمعیت به نبود دو کلمهی آخر موجود در انتهای بند دوم مربوط است؟ یعنی مشکل جوانان ما الان این است؟ (اشاره به گوشهی متنی از رییس جمهور سابق) نخیر آقا جان، نخیر خانم جان، اگر ما در المپیک مدال نمیگیریم، هیچ چیزی از ارزشهای ورزشکاران ما کم نمیکند اما لامذهب به ارزشهای ورزشکاران آنها که مدال میگیرند، خیلی اضافه میکند! (چرا چرند و بیربط مینویسم؟ والا اگر خودم هم بدانم)
بگذریم، برویم سر کالای خانمان سوز "پشتی"، هر چند که "پشتی" یکی از ابزارهای تکیهگاهی مهم و ناموسی در زندگی ابنای بشر میباشد، اما وجود آن موجب شده تا بند نخست از پنج قلم به شش قلم افزایش یابد. به این شورا به شدت توصیه میگردد تا کتاب ریاضی اول و دوم و سوم دبستان را دوباره مرور نمایند. تا سر درس جدول ضرب هم بروند، کفایت میکند.
در اعتراض به بند سوم کلی میشود از سمت هر دو طرف نوشت اما جدا از همهی آن مسایل، نویسنده متن نوع سکه را مشخص نکرده است. سکهی چی؟ طرح قدیم یا جدید؟ گرمی یا تمام؟ نیم یا ربع؟ خب همین طوری میشود که بازار ارز و سکه میریزد به هم دیگر. رعایت کنید خب، تازه داشت بازار در رکود مطلق ثبات پیدا میکرد! رعایت کن شورای توسعهی عزیز، دقت کن.
برای بند چهارم و بند پنجم هم حس و حال نوشتن ندارم. فقط میماند بند ششم، آمد و یک نفر هنگام ازدواج، فوتی و تازه درگذشته نداشت؟ تکلیف چیست؟ شب عیدی (ببخشید، شب عروسی منظورم بود) مراسم ختم از کجا جور کند؟ خدا را خوش میآید جوانان مردم را اذیت میکنید؟
پینوشت:
1 تا 6 - در عکس آمده بود.
7- انصاف هم خوب چیزی است برادر توسعه، با این دو بند اولی که شما در فهرست نوشتی (مقایسه بند یک با دو) آن پنج میلیون جهیزیه عروس را هم میانداختید گل و گردن خانوادهی داماد، مبادا به خانوادهی عروس یک وقت فشار بیاید.
8- داماد بیچاره یک دقیقه آمده بود ازدواج کند و برود، برای تهیه بند یک رفت از بانک وام ازدواج بگیرد، در اثر رفت و آمدهای مکرر در میانهی راه تهیه وام تلف شد و دار دنیا را ترک نمود. خانوادهی محترمش بعد از چهل روز مشغول برگزاری بند هفتم بودند. خودم از اول میدانستم این بند هفتم کجا به کار میآید. بله، خودم هم میدانم خیلی نخبه هستم!
9- مگر مراسم خودش جمع نیست؟ مراسمات دیگر چه صیغهای است؟
- بازدید : ۷۴۳
تعداد نظرات این پست ۴ است ...
+ اون موقع ها اینجا کلی برو بیا داشت!!! چرا اینقدر خلوت شده؟!!!!
ممنون از لطف شما
الآن دیگه کسی پشتی نمیگیره، شما خودتو ناراحت نکن :دی
شما که به 7 میلیون جهیزیه از طرف داماد اعتراض میکنید آیا میدونید یه جهیزیه واسه عروس چقدر درمیاد؟؟؟
چهار پنج برابر این قیمت میشه!! مگه خانواده ی عروس چه گناهی کردن که اینقدر باید هزینه کنن؟؟ از کجا بیارن؟؟
بعضی شهرها هستن که جهیزیه به طور کل وظیفه ی داماد هست و عروس دست خالی میره خونه ی شوهر!! کار درست و اونا انجام میدن!
در بند هشتم گفتید مادر و پدر داماد مشغول انجام بند هفتم بودند، منظورتون بند ششمه دیگه؟؟
مراسم درسته که دراصل جمع هست، ولی الآن به معنای مفرد استفاده میشه و منظور همون جشن هست، جمع بستنش هم زیاد عجیب نیست
همین نبودن پشتی باعث شده تا تکیه گاه بسیاری از ازدواج ها سست شده و به طلاق بیانجامد!!
بنده به هفت میلیون در برابر پنج میلیون متن اعتراض داشتم. یعنی بنا بر متن حاضر اگر جهیزیه بشود پنجاه میلیون، آن یکی عدد می شود هفتاد میلیون!!!
خانواده داماد در عوض خانواده عروس در هر لحظه از زندگی پربارشان مشغول گناه بوده اند!!!!
دست آن شهرها درد نکند، بفرمایید بنده هم تشریف ببرم همان جا :)
بله دیگر، در متن ذکر شده که جوانشان تلف شده بوده و دار فانی را در جهت فراهم نمودن وام ازدواج از دست داده بود!!!!
این طوری باشد، اصلا مراسمات هم برای ما مفرده و ما برای جمع از مراسماتها استفاده می نماییم :))
اگه شما برید اون شهرها که بدبخت میشید :))))
چه طنز جالبی داره نوشته ها و حتی پاسخهاتون!
بلکه من بروم آن جا دست از س بیان بردارم!
همه از لطف شماست وگرنه خودم می دانم، در آن حد هم نیست.