چه عجب؟ یک وقتی پیدا شد تا دوباره کلنگ پسر همساده یک دستی به صفحه کلید برساند. بیمعرفتی هم اندازهای دارد. چه بگویم که هر چه بنویسم قابل جبران نیست. دست آخر دست روزگار است که این گونه رقم میزند. شاید هم پای روزگار است که این گونه رقم میزند، اما با این اوضاعی که هماکنون بر بنده جاری است، با قطعیت بیشتری میتوان گفت که در حال حاضر، روزگار از خیر دست و پایش گذشته و با "دایورت" نمودن بر جای خاصی از آنجای خودش، توسط سایر اعضا و جوارح خود درگیر کلنگ شده است.
...
در این مدت که نبودهام، کلنگستان یکساله شد. چه زود دیر میشود؟ نه غلام؟ یعنی آنقدر زمان گذشته که هر آن خطر سقوط دکتر احمدینزاد و جناب آقای ترامپ میرود. از آنجایی که جناب ترامپ فرمودهاند که امکان دارد نتیجه انتخابات را نپذیرند، منتظر هستیم تا آقای ترامپ را هر چه زودتر در حصر خانگی ببینیم، هر جور که راحت هستند!
...
راستی به صورت سوسکی تاریخ ارسال نوشته را دستکاری کردم که شهریور ماه هم از افاضات بنده بینصیب نماند. عزیزان دل کلنگ، شما را میسپارم به آفتاب داغ روی خط استوا، امیدوارم که خوب تاب بردارید و به حال و روز بنده بیش از پیش واقف گردید. باشد که به ره راست هدایت گشته و در امتداد اقتصاد مقاوتی، مقاومتدانتان به مانند کلنگ جر و پاره نگردد.
...
پینوشت:
1- حکایت آن آقایی که پوست موز دید، را شنیدهاید که گفت: "ای بابا، پوست موز، دوباره باید لیز بخورم؟" حالا شده حکایت زندگی دکتر خودمان. تا انتخابات ریاست جمهوری نزدیک میشود، انگاری که ایشان را مجبور کردهاند که لیز بخورند! قربان دستتان، توی فک و فامیل آشنا ندارید یک شغل خوب برای دکتر دست و پا کند؟ به مولا ثواب دارد!
2- تولد کلنگستانم مبارک، نامبرده (نویسنده وبلاگ) به نوعی وخیمی از خود تبریک گویی مزمن دچار است. شما جدی نگیرید.
- بازدید : ۴۷۹
تعداد نظرات این پست ۷ است ...
تولد کلنگستانتون هم مبارک ^___^
خدا خیرتون بده. دم بچه های شرکت گرم :))