سلام. شب و روز شما به خیر. هی جوانی چه زود می‌گذری.  یاد چند سال پیش افتادم، دختردایی شیرین زبان سه یا چهار ساله‌ام به خانه‌ی ما آمده بود و من که خیلی وقت ندیده بودمش، کلی ذوق کرده بودم. خیلی از سوال پرسیدن از خردسالان بین سه تا پنج سال خوشم می‌آید. بیشتر از جواب‌هایشان که کلی بانمک است و مهم‌تر این که راستگویی در آن به صورت تمام آشکار است. تلویزیون روشن بود و در حال پخش تکرار یک قسمت از یک سریال ترکی بود. جالب این که با آن سنش کمش، اسم‌های شخصیت‌های سریال را بلد بود. به گمانم چون هر شب مادرش می‌نشست پای سریال‌های ترکی، او هم ناخواسته همه را تماشا می‌کرد.

بازیگر اول مرد سریال را نشانش دادم و پرسیدم: "این بازیگر قشنگ‌تر است یا من؟" به تلویزیون اشاره کرد و خیلی شیرین و بانمک گفت: "اون". خب، خدایی بخواهیم حساب کنیم "کیوانچ تاتلیتوغ" قیافه‌اش و هیکلش و کلا همه چیز ظاهری‌اش اگر 95 از 100 باشد، من در حد 23.75 هستم. بازیگر بعد را نشانش دادم و گفتم: "خب، این چطور، این قشنگ‌تر هستش یا من؟" دوباره با دست تلویزیون را نشان داد و گفت: "اون". خیلی خب، راست می‌گوید، هر چه باشد "بورا گولسوی" هم از 100 حدود 70 را می‌آورد. گشتم و گشتم تا "رضا کجااوغلو" را دیدم، گفتم: "این قشنگ‌تر هستش یا من؟"، این دفعه دیگر خیلی بی‌حوصله گفت: "اون دیگه".

من که شکست عشقی عمیقی خورده بودم برای راستی آزمایی پرسش‌ها، محفظ تلویزیون را نشانش دادم و گفتم: "حالا اگه گفتی من قشنگ‌ترم یا محافظ تلویزیون"، انگشتان کوچکش را جمع کرد و مرا نشان داد گفت: "تو"! یعنی از همان وقت چنان روحیاتم به صورت عمیق جر و پاره شده که هنوز هم هنرپیشه ببینم، روحم مچاله می‌شود.

پی‌نوشت:

1- از وقتی فهمیدم در ایران هم، در هر صد روز به مردم یک گزارش داده می‌شود و همه چیز طبق پیش‌بینی‌ها پیش می‌رود، بسیار نگران‌تر شدم. چون تنها چیزی که در ایران به صورت کامل طبق پیش‌بینی‌ها جلو می‌رود، روند نزولی قدرت اقتصادی ایرانی‌ها می‌باشد.

2- خواستم بگویم، بلایی که دولت‌ها با وعده و وعید به ملت ایران دادند و هیچگاه اجرایش نکردند، هیچ دشمنی در این چند دهه بر سر مردم ایران نیاورده است.

3- یکی دوستانش کل لواسان را به نامش می‌کنند، یکی دوستانش ماشین و خانه میلیاردی برایش می‌خرند. پدرم و مادرم همیشه از بچگی می‌گفتند تو عرضه دوست پیدا کردن نداری.

4- خودرو، برنج، حبوبات، کره، گوشت، ماکارونی، مسکن، .... هر چه گران شود، می‌گویند مردم نخرند. پرسشی دارم: "مردم نخرند، آیا تولید کننده حاضر است تا چند سال بدون مشتری کالای مصرفی تولید کند و روز به روز بیشتر ضرر کند؟" این که می‌گویند نخرید، برای هنگامیست که کالایی از ارزش ذاتی خودش بیشتر قیمت گذاری شود، شما اگر خودرویی تولید کنید که صد میلیون هزینه بردارد و بفروشید نود میلیون تومان، از آن هم طرف هم بگویید فلانی، خودرو خریداری نفرما. خب کارخانه که نمی‌تواند گران کند، مشتری هم که نمی‌تواند بخرد، پس هزینه‌های جاری آن شرکت را چه کسی باید در این چند مدت تامین نماید؟ شما به این مصیبت، کاهش هر روز و هر ساعت واحد پول ملی ایران را هم که اضافه کنید، می‌شود قوز بالا قوز.

5- سال گرد مادربزرگم، اقوام هر جعبه کوچک خرما "پیارم" را تهیه نمودند حدود نود هزار تومان. ما هیچ، اما برای کارگری که روزی 150 هزار تومان یا کمتر دستمزد می‌گیرد، چه فکری باید کرد؟ به نظرم، با این حال و اوضاع، رفتگان باید فاتحه‌ی ما به اصطلاح زنده‌ها را بخوانند و نه ما فاتحه‌ای برای آن‌ها!

  • بازدید : ۷۱
۳ موافق

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۱۹ آبان ۹۹ ، ۲۰:۴۰

محافظ تلوزیون😂😂😂😂

 

قشنگ معلوم که طفلک داشته راستش را می گفته!