با درود خدمت همین انگشت شمار خوانندگانی که هنوز گاهی از سر مرحمت به این بندهی بینوای کوچک و کلنگ سری میزنند. دیشب که دراز به دراز یه وری لم داده بودم روی تخت و لا لوی خبرها میچرخیدم، ب کمپلکس و ب دوازده بدنم دوباره بالا زد. (این که یعنی چی، خودم هم نمیدانم، یک چرت و پرتهای هست که از سرانگشتان مبارکم همینطوری وول میخورد روی صفحه کلید)
1- نوشته بود جناب "روحانی"، ریاست جمهور کنونی فرمودهاند: ما دو تا دست بیشتر نداریم، یکی برای مبارزه با تحریم، یکی برای مبارزه با کرونا. خب پس، مبرهن است که ایشان مملکت را با عضوی دیگر از بدنشان مدیریت مینمایند. حالا من نمینویسم کدام عضو، ولی شما از وضعیت جاری امور ملت، میتوانید هر عضوی را که دوست دارید، تجسم بفرمایید. (اگر دست مبارک بر صفحه کلید افتاد و زحمتی نبود، کامنت بفرمایید که کجایش را تجسم فرمودهاید.)
2- نوشته بود از امروز قیمت شویندهها بالا میرود. خوب زحمت میکشند، خبر مینویسند، دیگر چرا بدیهیجات را به آدم میگویند، این بالا رفتن قیمت بیصاحاب را که همه میدانند، همه! یک چیزی بنویسند که جدید باشد.
3- یک جایی نوشته بود، پول قرارداد ویلموتس از جیب همه ایران میرود، از این دست معجزهها زیاد است. جیب ما ملت برای خودمان خالیست، اما عجب که از توی همین خالی دیگران پول برمیدارند. عجب.
4- نوشته بود برخی کارمندان بانک، به ازای هر تن آدمیزاد، (نه آن تن که هزار کیلو است، آن تن که واحد شمارش آدم است)، مبلغ دو میلیون و پانصد هزار تومان میگیرد، وام ازدواج بیست و پنج میلیونی شما را ردیف میکند. باز هم دمش گرم، برای بیست و پنج میلیون، فقط دو و نیم میگیرد. سالها پیش دوستم ازدواج کرد، چند سال بعد طلاق گرفت، هنوز در نوبت وام ازدواجش هست. البته، او دیگر سراغی از بانک نگرفت، آنها هم لطف کردند در این چند سال سراغی از ایشان نگرفتند.
5- نوشته بود چرا باید چرم به صورت خام به ایتالیا صادر شود تا هر روز تعداد کارگر بیشتری، از کار بیکار شود، یادم افتاد اولین باری که کف کفشم باز شده بود. چسب زدم. دوباره باز شد، بردم دوختم، دوبار دیروز باز شد، میخواهم ببرم بدهم کف آن را ایزوگام کنند. به نظر شما پارهترین قسمت این دنیا کجاست؟ البته با اختلاف فراوان ما ایرانیها از این منظر از مابقی دنیا به طرز وحشتناکی جلوتریم.
6- نوشته بود آمار تکان دهنده از وضعیت کرونا در ایران، تعداد جانباختگان اصلی حدود چهار برابر تعداد اعلامی است. خب چرا همان تعداد اصلی را اعلام نمیکنند و برای نمونه هر روز میگویند سیصد تن، بعد زیرش مینویسند ضرب در چهار؟ مگر دور موتور ماشین است که کنارش نوشته ضرب در هزار؟ درک نمیکنم. این را هیچ کسی نمیتواند درک کند، جز خود عضو شورای عالی نظام پزشکی.
7- نوشته انسولین سخت پیدا میشود، بنابراین مراجعان جدید به بیمارستان بیشتر از پیش شده و سرایت کرونا نیز بیشتر از بیشتر میشود. در نتیجه تعداد فوتیها هم بیشتر میشوند. نتیجه میگیریم که نه میخواهند صلح کنند و مذاکره، نه میخواهند جنگ کنند و مبارزه. فقط نشستهاند که فلسفه درست کنند و مغالطه!
8- نوشته بود هتک حرمت رییس جمهور غلط بود، اما ننوشته بود کدام حرمتش، هتک شد که دست کم دوباره تکرار نشود.
9- نوشته بود مجلس هیچ اطلاعی از تقسیمات دریای خزر و قرارداد با چین ندارد، خب مگر نماینده هم باید از این چیزها خبر داشته باشد؟ چه توقعات بیجایی مد شده این دوره زمونه. والا
10- نوشته بود جناب "روحانی" فرموده بودند که ملت ایران باید آزاد باشد که اسلحه بخرد و یا بفروشد. ملت؟ ملت ایران؟ اجازه خرید و فروش اسلحه؟ اگر منظورشان دولت است که هیچ، اما برای خرید اسلحه، شما در هر شهری از ایران هستید، یک بازاری زیرزمینی همیشه هست که تویش هر اسلحهای که بخواهید پیدا میشود. ملت ایران در این زمینه و در زمینه پرتاب آشغال از داخل خودرو به کف خیابان، همیشهی تاریخ از هفت دولت آزاد بوده است.
11- نوشته بود یک دختر بیحجاب سوار دوچرخه شد. بعد از آن هم یک طوری شد که نباید میشد. این شد که اصلا از اولش هم نباید یک طوری میشد که حالا این طور شد. خدایش رحمت کند.
12-
لنگه راست کفش نازم
مثل یک قاطر تشنه وسط تابستان
دهنش باز شده،
آخر جیب کت و شلوارم
چه هماهنگ و قشنگ
باز سوراخ شده،
سر زانوی دو جفت شلوارم
از وسط باز شده
چند وقتیست همه میگویند
آن به درک،
خشتکت را دریاب
که به سان ازون لایه شده دور زمین
گرد سوراخ شده
- بازدید : ۶۰
تعداد نظرات این پست ۲ است ...
شما یه لطفی به خودت بکن بکمپلکس ب دوازده خودت رو کنترل کن تا از این مسائل دور باشی
از قدیم گفتن بیخبری خوش خبری
اجالتا یه اسلحه هم از اون بازار زیرزمینی بخر بذار زیر بالشت لازم میشه