درود و وقت به خیر. امیدوارم که حال شما خوب باشد و در سلامتی کامل به سر ببرید. امشب با این که کلی کار مانده دارم و می‌دانم که مثل چی پشیمان خواهم شد از این که وقتم را صرف نوشتن این پست کردم، اما به هر ترتیب ناگهان دلم خواست بنویسم. نمی‌دانم چرا؟

هیچ وقتی برای هدر دادن ندارم. اما به ظرز مسخره‌ای امروز را به طور تقریبی بدنم ول داده و از صبح فقط خوابیده‌ام.

از دیشب که اطراف نطنز صدای انفجار شنیده شده و تا امروز که پیکر بی‌جان یک پهپاد نصفه و نیمه و بی دم را با بالگرد را برداشتند بردند تا جنازه‌اش را به خاک بسپارند هر کسی یه چیزی میگوید. من کلنگ سر در نمی‌آورم، ای بابا، چه کار به این کارها دارید، یک پدافندی دیشب داشته با رادارش روی هوا ول می‌چرخیده، دیده این پهپاد نصفه شبی درست موقعی که ملت در حمام لخت هستند، رفته هوا و آن بالا دارد برای خودش ایکس چرخ می‌زند، این پدافند هم رفته، زده ترکونده و برگشته خانه‌یشان. 

حالا یک خبرگزاری نوشته پهپاد رفته بوده بالا تا ابرها را بارور کند. زشت است، عیب است. اینجا بچه نشسته، بچه پا شو برو توی اتاق خودت. آفرین، در را هم ببند. خب آدم حسابی آدم نصفه شبی پهپاد علم می‌کند که بارور کند؟ آن هم توی این بلبشو و گرانی؟ حالا که ما تا چیزمان رفته‌ایم توی چیز؟ شما اصلا می‌دانی پوشک چند است؟ ببخشید. منظورم موشک بود. شما اصلا می‌دانی موشک دانه‌ای چند است؟ خیالت راحت شد؟ میمردی یک دیشب پهپادت را می‌گذاشتی همانجا سر جایش بماند، یک مشما هم میکشدی رویش، اگر باران آمد خیس نشود. 

پی‌نوشت:

1- به گمانم مسوول پدافندش همانی بوده که در تعیین جهت جغرافیایی مشکل داشت. کلا دست به موشکش حرف ندارد. خوراک ترکاندن است.

2- برای من پرسشی پیش آمده یا شیخ. پهپاد شما مگر چقدر ماده تویش هست که بارور کند؟ ما که با اوضاع گرانی و جیره روزی یک لواش نصفه سوخته و نصفه لیوان آب و یک پیاله کاچی، ماده‌ای توی معده‌یمان هم نمی‌ماند که به روده برسد، چه رسد به پهپادمان که چند سالی است به خواب زمستانی هسته‌ای رفته.

3- زشت است. من اصلا منظورم اونی نبود که شما الان دارید به ان فکر می‌کنید. منظورم آن آر کیو 170 وطنی بود که حدود هفت هشت ده سالی هست بلا استفاده افتاده کنج انباری سازمان اسمش را نبر. خجالت بکش.

4- اینترنت فوق پر سرعت، بنزین و گازوییل فت و فراوان، باران در حال باروری، بروید خدا را شکر کنید، حالا حالاها روی باروری ابرها بمانند. وای به روزی که نوبت خودمان شود. وای!

  • بازدید : ۵۱
۳ موافق

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۱۷ آذر ۰۰ ، ۰۸:۵۰

سلام نیستی کم پیدایی:)

ما خیلی وقته که بارور شدیم و زاییدیم فقط تنمون گرمه و باورمون نمیشه

 

درود بر شما آقا حامد گل گلاب، تندرست باشی و رستگار و رها. والا نمیرسم به حمام بروم. بو گرفته ام ناجور!!! چه برسد به وبلاگ. چقدر این نوشتن را دوست دارم.