درود و چند هزار درود

درسته حال و هوای روحی و روانی ما ایرانی‌ها یه چند وقتی هست که درست و درمون نیست. یه چندصد سالی هست که یه نموره از اسب افتاده‌ایم اما باز خوبه که کنترل دستمونه.

چرا شاکی میشین خب، حالا شاید یه کم از بالاتر افتادیم. مثلا از ارتفاعی در حدود بیست سی هزار متری سطح دریا، اما مهم اینه که همچنان از اصل نیفتادیم. بیا باز هم ضرب المثل‌های مقوا. بسه دیگه، دهنمون رو .....

ببخشید مثل این که بین خودم با خودم دوباره احتمال درگیری هست. بهتره تا کنترل دستمه، کانال رو عوض کنم. داشتم عرض میکردم حضور انور شما، درسته که الان یه ریزه ایالات متحده پیچیده به دست و بال یه دنیا اما به زودی زود در حرکتی خیلی سوسکی، دنیا خواهد پیچید به دست و بال و کمر و ... آمریکا!

مسایل باز داره بی‌ناموسی می‌شه، ببخشید. بعد مدت مدیدی که نبودم گمونم کنترل اعصابم هنوز درست دستم نیست، نگران نباشید، کنترل اوضاع که همچنان دستمونه، خب، داشتم چه خیاری پوست می‌کندم؟!

آها، داشتم مثل همیشه آسمون ریسمون می‌بافتم. در نتیجه، شنیده‌اید لابد، روان‌شناس‌ها یک عبارتی دارند در این حدود که می‌گویند " فلانی در طیف وسیعی از مسایل اظهارنظر میکنه " که ما بین خودمون میگیم "فلانی گ...ه زیادی می‌خوره". حالا این شد اوضاع کره زمین، شما خودت برو پیدا کن روان‌شناس‌ها دارن درباره کی و چی نظر میدن. به من چه؟ مگه من چقدر درمیارم که بیام علاوه بر آگاهی رسانی، ریز مسایل دنیا رو براتون تحلیل کنم و بریزم رو دایره.

خب خدا رو شکر، کانال تلویزیونی زیاد هست برای روشن شدن، از کانال دشمن‌اینترپشمام گرفته تا همین کانال خبر یک و دو خودمون. در مورد اینترپشمام که با یک ترجمه تحت اللفظی میشه بین پشم‌هایم یا شاید هم بین پشم‌هایش (به مانند چشم‌هایش بزرگ علوی)، آقا، خانم اصلا چی کاری داری بین پشم‌های کی، اصلا بین پشم‌ها دنبال چی می‌گردی؟ خیلی بی‌تربیتی، داشتم عرض می‌کردم، در مورد بین‌پشمولک که هیچ، گمونم اگه کشورهای دیگه خودشون با ایران به توافق برسن، اینا با عوامل پشت صحنه و دکور و تجهیزات داخل استودیو خودجوش حمله کنن به تهران. یعنی اینا خودشون شدن یه کشور جعلی جدید دیگه!

یه چهار پنج‌تا صدا هم دارن که هر سری نوبتی زنگ میزنن به خودشون و از خودشون درخواست حمله دارن. اصلا هم تابلو نیست اینا همون هف هشت ده نفرن که هر روز با تغییر صدا یه متنی رو از رو میخونن. به ویژه برنامه اون آقاهه که قرار بود سیاست رو اون جور که براش میخوان برامون نشون بده. والا با اون پشماشون.

 

شاید باور نکنید اصال قرار بود من درباره کتری و قوری بنویسم. نمیدونم چرا دستم میره رو صفحه کلید خودش واسه خودش بندری میزنه. الله اعلم. مهربان و مهربانویی که شما باشی، داشتم خبرها رو بالا پایین می‌کردم که یه جا دیدم به به «محمد سعیدی‌نوا» قهرمان کشتی فرنگی، قابلمه اهدا کرده‌اند.

خب حسودها، چشم دیدن غذا خوردن ملت را ندارید. مگه شما خودتون قابلمه، ماهیتابه ندارید. بروید خجالت بکشید. خوب بود، قهرمان کشتی فرنگی به خاطر سوتغذیه به نقی معمولی تبدیل بشه! شما الان نقی معمولی رو ببین، اگه براش قابلمه نمیخریدن و خودش به خاطر نداشتن قابلمه کشتی رو ادامه می‌داد الان به عنوان "هد" یعنی کله فامیل به همین راحتی گول اون فضایی زن رو میخورد؟! شهلا، مهلا، ببخشید شری عزیزم رو میگم.

 

القصه، این جور که ما ملت ایران از بهشت رونده شدیم، انگار باقی مردم دنیا سیب خوردن ما سیب‌زمینی سرخ شده. حیف باید برم و کار دارم چون صدام میزنن. شانس آوردین تازه دست و پنجم گرم شده بود!

 

پی‌نوشت:

 

1- خدایا، اینا اومدن گورخر رو نجات بدن تا خودش به شکل طبیعی منقرض نشه، زدن همه رو لت و پار کردن و با دست خودشون منقرضشون کردن. هر چند نزاشتن گورخرها خود به خودی و با اهداف پلید خودشان منقرض شوند، اما کنترل ما رو دادی دست کی قربونت برم؟

 

2- معجزه یعنی چه؟ یعنی بدون خرج کردن پول، هر روز مقدار کمتری درجیبت برای خرج کردن داری. آیا هنوز ایمان نمی‌آورید؟

 

3- آقای تیکاف، ببخشید، ویتکاف، داداش یاواش، گاز ورمه، وگرنه کنترل از دستمون می‌افته.

 

4- دیگه چی بگم! کم مزخرف گفتم مگه؟! به من حق بده عاشقم شم لعنتی، کجا دنیا این همه آدرنالین ریختن کف خیابون آخه لپت رو بکشم!!!

  • بازدید : ۱۴۷
۲ موافق

تعداد نظرات این پست ۱ است ...

۲۸ فروردين ۰۴ ، ۱۸:۵۳

اگه آدم تو دو هفته‌ی اخیر هیچ خبری رو دنبال نکرده باشه با خوندن این پست در جریان همه قرار می‌گیره (:

صفا باشه، عشق باشه، پستای طولانی لبخند رو لب‌بیارِ کلنگ باشه ((: