درود. سال نو مبارک، امیدوارم که حال روح و روان و جسم شما خوب باشد. من بازگشتم! چرا؟

 

در پاسخ باید بگویم، حالا که گرانی و شرایط بسیار سخت اقتصادی آنقدر تا چیزمان یعنی تا حوالی خشتک‌مان ما را درنوردیده، خواستم تا پس از سه سال دوری از جفنگ نویسی، دوباره خودی نشان دهم و بگویم که هنوز هم در حال مبارزه با استکبار جهانی هستم و در راستای آن همچنان با چشم و صورت خود بر مشت استکبار می‌کوبم. شاید وارون به نظر برسد اما خب، همینی که هست. تا کور شود مکانیزم ماشه.

 

پی‌نوشت:

1- مهربان و مهربانویی که شما باشی، ما شانس نداریم. بین دویست تا کشور اگر مهاجرت هم می‌کردیم یا کانادا بودیم که دوباره دچار تورم و بیکاری و تهدید از سوی آمریکا می‌شد یا خیلی شانسم ی‌آوردیم، پرت می‌شدیم گوشه‌ی گرینلند.

 

2- به جان رهبر فقید هند، مهانداس کارامچاند گاندی، من پارسال ده میلیون رمز ارز خریدم، تا الان بیش از بیست بار ارزش مجموع دارایی‌ام به زیر سه میلیون رسیده. آنقدری که ارزش دارایی من زمین خورده، نقی معمولی در کشتی فینال پیشکسوتان فیتیله پیچ نخورد.
 

3- ضربه‌ای که بازار بورس ایران به سرمایه ایرانی‌ها زد، گراز به ماتحت نقی معمولی نزد. (KHI)

 

4- وبلاگ کلنگی من هم شده مثل کنسرت ابی، سالی یه بار خداحافظی می‌کنم، ماهی دو بار برمی‌گردم!

 

درود

 

درود بر دنیا، آقا و خانمی که شما باشی، پوسیدیم. قطار واژه‌ها روزها از پس کله‌ی پوکمان می‌گذشت و می‌گذرد. الان لابد با خود می‌گویید "آخه مرد تو که نمی‌توانی دووم بیاری، چرا اداشو در می‌آری". والله، اگر خود کلنگم بدانم. یک روز سر صبحانه، چشمم افتاد به این سریال ترکی‌هایی که ته ندارند. بعد فکر کردم که کلنگستان هم ته نداشته باشد. سر که نداشت، ته هم نداشته باشد!

 

پی‌نوشت:

1- کلنگ هستم، یک بی سر و ته وبلاگی

2- باز گشته‌ام آیا؟ ...

3- به قول کلنگ‌های برنامه نویس که به زبان اجنبی می‌نویسند، "هلـــو وورلـــــد". بعله، یک همچنین کلنگ‌هایی

4- نقل است "هر چه که دست من کلنگ از دار وبلاگ کوتاه بوده، مغز و اعصاب ببینده‌ها و خواننده‌های کلنگستان هم روز به روز آرام‌تر می‌شده"

5- پست‌های قبلی را بازگردانم؟

6- دلم نیاد برگردم اما ترکش پرتاب نکنم. دارم منفجر می‌شم.

7- تو رو قرآن، تو رو به هر کی دوست دارید، تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 1403، اجازه بدید "محسن رضایی" رییس جمهور بشه. همین یه بار، قول میده دیگه شرکت نکنه!!!

...

...

8- و نیامده او را کت بسته و به حالت قپونی بردند. خدایش بیامرزد.

9- یکی میشه نیوتن با سیب جاذبه رو کشف می‌کنه. چیه خب؟ بضاعت من کلنگ ته تهش عبرت گرفتن از تماشای سریال ترکیه. البته تماشا که نه، فکر کردن به این نکته که حتی مزخرف هم می‌تونه ته نداشته باشه. نه حال کردی؟ چی شده!

درود، دلم نیامد همین طوری بدون خداحافظی بروم.

از کجا آمده‌ام؟ نمی‌دانم 

برای چه آمدم؟ نمی‌دانم 

برای چه می‌نویسم؟ نمی‌دانم

برای که می‌نگارم؟ نمی‌دانم

برای چه می‌روم؟ نمی‌دانم

شاید برای پیدا کردن خودم

شاید برای یافتن تو

....

 

امیدوارم در این مدت کوتاه که بودم، یک لبخند را مهمان من بوده باشید.

بدرود

.....

مرا ببخشید

 

چه بگویم؟ چه بنویسم؟ برای روحی مینویسم که پس از بازداشت توسط گشت ارشاد از میان ما پر کشید و رفت.

---

پی‌نوشت:

1- غم بزرگی است، امیدوارم جانتان بی بلا باشد.

2- ببخشید که کامتان را تلخ کردم. 

3- برای همیشه خدانگهدارتان باشد.

لابد فکر میکنید یعنی چه؟ ریاست محترم دستور؟ باید به عرضتان برسانم که ریاست محترم دستور نوعی شغل و وظیفه است که حسب آن، فرد مورد نظر به هر جایی که وارد شد، بدون هیچ گونه حرف پس و پیش، باید از خودش دستور صادر نماید. به عنوان نمونه:

تا پایان سال هشت فروند هواپیما بسازید

یا

بازار سرمایه تثبیت شو

یا

شرایط برگزاری کنکور خودت برو و خودت را اصلاح کن

یا

حملات سایبری، استپ

یا

خودروهای دپو شده در گمرک، دپو نشو و زودتر متفرق شو عزیزم

یا

آب در زاینده روز جاری گردد

یا

باران بیشتر ببارد

یا

عدالت بیشتر برقرار شود

یا

رفاه مردم خود به خود بالا برود

و در پایان نیز دستور میدهند

ما بهترین باشیم در دنیا از همه لحاظ

دولت آمد قرعه کشی ماشین را حذف کند، رسید به جایی که برای ماکارونی و روغن نباتی و آرد هم باید قرعه کشی بگذارد. خدا را چه دیدی، شاید به بهانه جنگ روسیه با اوکراین، فروش بنزین را نیز با قرعه کشی انجام دهند. می روی جایگاه سوخت گیری و یک دسته را میکشی عقب، سه تا شکل یکسان که آوردی، بیست لیتری ات را میدهی برایت ده لیتر بنزین پر میکنند تا پیاده بروی آنجایی که ماشینت پارک شده.

چی میشه رد بشی از کوچمون؟!

یه نگاهی کنی، ابرو کمون!

تقصیر دل چیه؟ آرزوش این شده…

کاشکی بیای؛ بشی همسایمون! (خطاب به ثبات اقتصادی و ارزانی قیمت کالاها و خدمات)....

درود و وقت به خیر. خوبین؟ امیدوارم همتون خوب و سلامت باشین. شما هم دعا کنید همه خوب و سلامت باشند. ای بابا، وقت هم نمیشه یه چیزی بنویسیم. البته که طبق رسم همیشگی بار بیشتر اخبار طنز رو خود مسوولان بر عهده دارند. میگین نه؟ این هم نمونه‌اش:

-----

1- خود قوه قضاییه که دستور فیلتر تلگرام رو صادر کرده، تو تلگرام اخبار خودش رو پخش میکنه. 

2- واردات خودرو تو مجلس تصویب شده اما شورای نگهبان گفته به شرطی که خودروهای ما رو به ازای اون ها صادر کنند. خب نامسلمون، اگر خودروی ما در حد صادرات بود، چه نیازی به اجبار شما داشت بزرگوار.

3- طرح درج قیمت تولید کننده به جای مصرف کننده، تنها سه ماه پس از اجرا با موفقیت به شکست منجر شد. آفرین به این همه عقل و درایت. 

4- دستور داده اند که هر کسی بیشتر از ده هزار دلار یا یورو و همین حدود ارز خارجی دارد باید برود تحویل دهد. اما هنوز در مورد کسانی که بیش از یک چشم یا یک گوش یا یک کلیه در بدنشان دارند صحبتی نکرده اند.

5- می گویند وضعیت اقتصادی اجازه پرداخت یارانه حج را نمی دهد. مگر حج رفتن هم یارانه داشت؟

6- گفته شده واکنش تند و تهدیدآمیز وزیر علوم به اعتراضات دانشجویان درست نیست. پس چی درست است؟ مستقیم و بی حرف پس و پیش آن ها را راهی دیار باقی نمایند. خب همیشه اول تذکر می دهند دیگر.

7- رییس فیفا را برده اند یک گوشه به بگویند اسپری فلفل را بدون هماهنگی ما پاشیدند توی صورت بانوان، بعد یکی از همان قشنگ های داخل جلسه در حال ضبط صدای حضار با موبایل لو رفته و هنوز گند قبلی جمع نشده، یکی دیگه هم اضافه شد!

8- باقی بقایتان: شب و روز خوش

درود. سال نو مبارک، هزاران درود بر شما خوانندگان خوبم. هر چند از تعداد دیدگاه هر نوشته پیداست که دیگر روی هم رفته هشت تن بیشتر نیستیم اما باز هم جای شکرش باقیست که قرن نو آفتابی را دیدیم. به پروردگار سوگند که دوست داشتم شب سال نو یک نوشته بفرستم اما نشد که نشد. گرفتاری این دوره زمانه که تمامی ندارد. دیروز فهمیدم گوجه هم مانند موز و آناناس و آواکادو به جرگه میوه‌های خاص پیوسته. میوه‌ی ستاره‌ای و میوه‌ی اژدها نخواستیم، هفته به هفته دلمان به یک سالاد شیرازی ریز خوش بود که آن هم با گران شدن گوجه و پیاز و خیار، تبدیل شده به آب غوره خالی با نمک. شده مایه‌ی دل‌غشه. چه کنیم؟ کار کار خودشان است. این گوجه از اولش هم مشخص بود جاسوس است. اگر نه که بهش گوجه فرنگی نمی‌گفتند. چه می‌دانم، مثال می‌گفتند گوجه تهرونی یا گوجه قزوینی. فکر کنم با این اوضاع گرانی گوشت و برنج و مرغ و ماهی، از این به بعد به جای این که ما این‌ها رو بخوریم، این‌ها هستند که باید ما رو بخورند و گلاب به رویتان، ما در نهایت خیلی شانس بیاوریم، تخم آن‌ها را باید بخوریم. تازه یه سری هم که مثل موز اصلا تخم ندارند. 

---

پی‌نوشت:

1- کاش مسوولین کمی گروگان می‌گرفتند و در ازای آزادی هر کدام چند میلیارد دلار طلب می‌نمودند. (راهکار جناب محسن رضایی). 

2- بنازم به قرعه‌ی جام جهانی فوتبال سال بیست بیست و دوی میلادی برای ایران.  فقط یک "اسر**یل" کم بود تا گروه بی مسابقات شبیه به شعار هر هفته‌ی نماز جمعه‌ها شود. 

3- خواهش میکنم به جای صیانت از فضای مجازی، از ارزش پول کشورمان صیانت بفرمایید!

4- این جمله چیه مد شده من برایش نمی‌دونم چی‌چی بودم اما او نمی‌دونم چی رو می‌خواست. بس کنید دیگر، خسته نشدید؟ خوب هستش من هم بگم برای مثال؟ من برایش زلنسکی بودم اما او محمداشرف غنی را می‌خواست.

5- یکی ترمز تولید واکسن کرونا را بگیرد. اگر کسی این کار را نکند، احتمال این که ایران از واکسن نود و هشتم هم رونمایی کند وجود دارد. بابا همون یکی بس هست. 

6- من براش فایزر بودم اما اون واکسن نورا رو دوست داشت. بی‌معنی!

7- خیلی ممنونم که تا اینجا همراه بودید. سال خوبی داشته باشین. بدرود.

درود و دو صد درود دیگر، بنده گرسنه‌ام، چون ناهار نخورده‌ام. وقتی برنج می‌شود کیلویی صد هزار تومان، ناهار کجا بود؟ از آنجا که جناب پرزیدنت خیلی جدی پیگیر ناهار ملت هستند، من باید به دنبال کاروان ایشان بروم و ناهار را در خدمت ایشان باشم. بلکه دلی از عزا دربیاورم. البته اگر شانس من است، می‌خورد به ماه رمضان.

جدا از این قضیه ناهار، داشتم مانند همیشه لا و لوی خبرهای اینترنت تاب می‌خوردم که این متن را دیدم:

".......

سوئیس با ۶۱۵۳ دلار حداقل دستمزد ماهانه، لیختن اشتاین ۶۰۶۰، موناکو ۵۷۳۴، لوکزامبورگ ۴۴۳۱، توالو ۴۰۱۲، استرالیا ۳۷۴۴ و هفتمین کشور سنگاپور است که حداقل دستمزد کارگران آن ماهانه ۳۷۳۲ دلار است. در این جدول پایین‌تر می‌آییم؛ فلسطین رتبه ۶۶ با ۸۲۷ دلار، مالدیو رتبه ۷۲ با ۷۳۵ دلار، کنگو در آفریقا در رده ۷۱ با ۷۴۰ دلار، حتی سودان جنوبی در رتبه ۸۲ با ۵۸۶ دلار و گواتمالا در رتبه ۹۵ با ۴۵۵ دلار قرار گرفته اند. لیست دستمزد کشورها قبل از رتبه ۱۶۰ که به ایران می‌رسیم، به شرح زیر است:

۱۵۶ سودان ۹۷ دلار

۱۵۷ مالی ۹۵ دلار

۱۵۸ سوریه ۸۶ دلار

۱۵۹ گامبیا ۸۲ دلار

۱۶۰ ایران ۷۵ دلار

کارگران ایرانی با حداقل دستمزد ماهانه‌ی ۷۵ دلاری، در جایگاه ۱۶۰ جهان قرار دارند و توفیقی در این رابطه می‌گوید: ایران جایگاه ۱۶۰ را دارد، پس از گامبیا و حتی افغانستان که در رتبه ۱۳۹ است. جالب است بورکینافاسو هم از ایران بالاتر است و همچنین بنگلادش که کشوری بسیار فقیر است. رتبه لیبی هم که کشوری بحران زده است از ایران بالاتر است و حتی عراق جنگ زده هم نسبت به ایران جایگاه بالاتری دارد.

......"

شما حساب کن ملت مظلوم فلسطین در رتبه‌بندی پرداخت دستمزد کارگر در دنیا رتبه‌ی شصت و ششم را دارند، حتی کشورهای فقیر آفریقایی هم جایگاه بهتری از ما دارند. خدا را شکر باز ما شورای نگهبان داریم که می‌کوشد تا افراد لایق بر سر کار آیند. خدایا صدهزار مرتبه شکرت. دوستان از این حرف‌ها بگذریم، کسی جایی نمی‌شناسد ناهار رایگان بدهند؟ ما ناهار نخورده‌ایم. شما ناهار خورده‌اید؟

با کمال ناباوری بعد از چند ماه متوجه شدم نویسنده‌ی وبلاگ مترسک هیچستانی مانند یک عدد هیتلر یا پیشوای کنونی کره شمالی، دیکتاتور بازی درآورده و هیچستان را به امان خدا ول داده و رفته. هیچ از هیچ توقع نداشتم. ای بابا، این قلب ما مگر چقدر جا دارد؟ از سال هشتاد و اندی تا حالا که می‌نویسم، خیلی از این سرویس دهنده به آن سرویس کننده پریده‌ام. شاید هفت هشت ده باری هم خداحافظی کرده باشم اما همه‌ی آن‌ها نافرجام بوده‌اند. امیدورم که هر چه سریع‌تر حال هیچمان خوب شود و بازگردد.

من معمولا از باقی وبلاگ‌ها نمی‌نویسم. هیچ عزیز این نوشته را می‌اندازم توی بطری و می‌سپارم به دریای دنیای مجازی. باشد که به دستت برسد. هر جا هستی خوش باشی اما بدان که هیچ شاعری نباید پیش امیر دزدان برود. هیچ شاعری، هیچ!