درود و وقت به خیر. امیدوارم که حال شما خوب باشد و در سلامتی کامل به سر ببرید. امشب با این که کلی کار مانده دارم و میدانم که مثل چی پشیمان خواهم شد از این که وقتم را صرف نوشتن این پست کردم، اما به هر ترتیب ناگهان دلم خواست بنویسم. نمیدانم چرا؟
هیچ وقتی برای هدر دادن ندارم. اما به ظرز مسخرهای امروز را به طور تقریبی بدنم ول داده و از صبح فقط خوابیدهام.
از دیشب که اطراف نطنز صدای انفجار شنیده شده و تا امروز که پیکر بیجان یک پهپاد نصفه و نیمه و بی دم را با بالگرد را برداشتند بردند تا جنازهاش را به خاک بسپارند هر کسی یه چیزی میگوید. من کلنگ سر در نمیآورم، ای بابا، چه کار به این کارها دارید، یک پدافندی دیشب داشته با رادارش روی هوا ول میچرخیده، دیده این پهپاد نصفه شبی درست موقعی که ملت در حمام لخت هستند، رفته هوا و آن بالا دارد برای خودش ایکس چرخ میزند، این پدافند هم رفته، زده ترکونده و برگشته خانهیشان.
حالا یک خبرگزاری نوشته پهپاد رفته بوده بالا تا ابرها را بارور کند. زشت است، عیب است. اینجا بچه نشسته، بچه پا شو برو توی اتاق خودت. آفرین، در را هم ببند. خب آدم حسابی آدم نصفه شبی پهپاد علم میکند که بارور کند؟ آن هم توی این بلبشو و گرانی؟ حالا که ما تا چیزمان رفتهایم توی چیز؟ شما اصلا میدانی پوشک چند است؟ ببخشید. منظورم موشک بود. شما اصلا میدانی موشک دانهای چند است؟ خیالت راحت شد؟ میمردی یک دیشب پهپادت را میگذاشتی همانجا سر جایش بماند، یک مشما هم میکشدی رویش، اگر باران آمد خیس نشود.
پینوشت:
1- به گمانم مسوول پدافندش همانی بوده که در تعیین جهت جغرافیایی مشکل داشت. کلا دست به موشکش حرف ندارد. خوراک ترکاندن است.
2- برای من پرسشی پیش آمده یا شیخ. پهپاد شما مگر چقدر ماده تویش هست که بارور کند؟ ما که با اوضاع گرانی و جیره روزی یک لواش نصفه سوخته و نصفه لیوان آب و یک پیاله کاچی، مادهای توی معدهیمان هم نمیماند که به روده برسد، چه رسد به پهپادمان که چند سالی است به خواب زمستانی هستهای رفته.
3- زشت است. من اصلا منظورم اونی نبود که شما الان دارید به ان فکر میکنید. منظورم آن آر کیو 170 وطنی بود که حدود هفت هشت ده سالی هست بلا استفاده افتاده کنج انباری سازمان اسمش را نبر. خجالت بکش.
4- اینترنت فوق پر سرعت، بنزین و گازوییل فت و فراوان، باران در حال باروری، بروید خدا را شکر کنید، حالا حالاها روی باروری ابرها بمانند. وای به روزی که نوبت خودمان شود. وای!
درود فراوان. اینجا کلنگستان است. دیر آمدهام اما بالاخره سر و کلهی کلنگیام پیدا شد. در میان این همه هیاهوی بیآبی و مشکلات اقتصادی و گاهی اختلاسی و ... مجلس محترم برای "صیانت" از ملت شریف خودش طرحی را به تصویب رسانده است. داشتم حرفهای سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس با اهالی رسانه را که در اینجا نوشته است را میخواندم که دیدم، ای داد بیداد، زین پس برای تولید محتوا در اینترنت باید نخست ثبت نام کرد!
---
عزیزانم من که اهل ثبت نام نیسیتم. اگر آمدند و از تک تک وبلاگنویسها شناسنامه و کارت ملی خواستند، آن وقت تکلیف من کلنگ چه میشود؟ بنده اصلا محتوا تولید نمیکنم. یک چهار تا خط دری وری برای خودم تفت میدهم. آخر این چهار تا خط هم باید شرطش سوپیشینه و آزمایش عدم اعتیاد داشته باشد. انصاف است؟
به نظرم حالا که بعد از گذشت یک دهه نام "گروهک تروریستی طالبان"در صدا و سیمای میلی به "گروه طالبان" تغییر پیدا کرده آدم باید تا وقت دارد فلنگش را ببندد. همین امروز در خبر خواندم که آن گروه ضد انسان، یک تولید کننده محتای طنز را به طرز فجیعی تیرباران نموده است. از این رو باید خودم، به حساب کار خودم برسم، پیش از این که دیگران به حسابم برسند. البته بنده اهل تولید نیستم. بیشتر مصرف کننده بوده و هستم، اما هیچ بعید نیست تا چند وقت دیگر صدا و سیمای میلی بگوید "گروه محترم طالبان" و آن وقت است که هر که ثبت نام نکرده باشد، حسابش با همان رفقای گروه محترم است.
---
میدانم، این پست ذکر مصیبت شد، چه کنم، چه گلی به سر بگیرم؟ نسیم هم نیستم که شتابان بزنم به کوه و دریا و از این بیابان بگذرم. پروردگار قبول کند، آدم هستم. یک موجود دوپا و فربه که بیشتر به خمرهی ترشی شباهت دارد. شاید این پست خداحافظی باشد. هم از خودم و هم از شما. شاید تا چهار ماه دیگر بستند هر چه وبلاگ و صفحهی مجازیست که ثبت نام نشده باشد. به قول آن دخترخانم که دختری خوبی بود، بر و رویی هم داشت جای خواهری، بروم همانجا که آن رفاه را دارد. اینجا رفاهش درد دارد.
---
اینجا خیلی وقت است فرسوده شده. کلنگی شده. دیگر به درد نمیخورد. بخت بد من یک نامردی از "جنیفر لارنس" خواستگاری کرد و ایشان هم یک سال پیش بند را آب دادند و ازدواج فرمودند. اما نگران نباشید، من، کلنگ بزرگ، سلطان مجردها باقی خواهم ماند، چرا که هرگز رکب نخواهم خورد و زیر بار آن رفاه آنچنانی نخواهم رفت و همانند استاد بزرگ در معبد شایولین، سنگ به خشتک آویزان خواهم کرد تا درس عبرتی شود برای نفس امارهام.
---
بدرود دنیای مجازی، بدرود اینستاگرام، واتساپ، گوگل کروم، بدرود ای روباه آتشین، بدرود ای دکمهی سبز رنگ "ذخیره و انتشار". بدرود آینده و درود و هزاران درود بر شبکهی ملی اطلاعات که هدفش فقط و فقط صیانت از ما مردم ایران در برابر باقی ملتهای اجنبی دنیاست.
---
پینوشت:
1- باشد که تا سال 1402 آفتابی، هشتاد و هشت نوع دیگر واکسن کرونا در کشور ثبت گردد اما همچنان به دست مصرف کننده نرسد.
2- اگر مدیریت اتمسفر زمین هم دست یک عدهای بود، بعد از گذشت چند دهه لابد اکسیژنی برای گیاهان و حیوانات روی زمین باقی نمیماند، یک چسه اکسیژن تا حالا بود، آن هم سهمیه بندی میشد.
3- ساخت واکسن کرونا از خرید 160 میلیون دز واکسن برایمان بیشتر تا حالا خرج برداشته. به احتمال زیاد هم زمان تایید جهانی این واکسن و شروع به استعمال آن، کرونا در کل دنیا به صورت کلی ریشه کن شده است.
4- یعنی واقعا میخواهند در اینترنت را گل بگیرند؟
درود. به کلنگستان خوش آمدید.
---
1- این طوری که ایرانیها به ارمنستان میروند تا واکسن کرونا بزنند، تا چند وقت دیگه آمار ایرانیهای واکسینه شده توسط ارمنستان از آمار واکسینهشدهها توسط وزارت بهداشت ایران بیشتر میشه.
2- خلاصه یه روزی هم با سرعت هر چه تمام تو ایران واکسن کرونا تزریق میکنند. یعنی طوری که باقی کشورها همه انگشت به دهان بمونند. (البته با این فکر که مگه هنوز هم توی کشوری کرونا وجود داره؟)
3- یه کم دیگه از واکسیناسیون عمومی کرونا در ارمنستان که بگذره، به احتمال زیاد پولی که دولت ایران از عوارض خروج از کشور درآورده، از فروش نفت در هشت سال "پرزیدنت روحانی" بیشتر میشه. خب اگه به این مدیریت بحران نگن، پس به چی بگن؟
4- از چند وقت قبل که خاموشیهای برق شروع شد تا حالا، هر روز حدود 15 دقیقهای مدت زمان خاموشی بیشتر شده. با حساب من، بالاخره بعد 40 سال از گذشت انقلاب و به گفته برخی آقایان پس از تشکیل نخستین دولت کاملا اسلامی، یه مدت بعد خاموشیها به 24 ساعت در روز میرسه و آن آرمان قدیمی برق مجانی نیز برای عموم آحاد ملت به حقیقت خواهد پیوست.
5- با وجود بحران آب، تا چند سال دیگه با نبود آب، قبض آب آن هم مانند برق مجانی خواهد شد. اما به گفته دانشمندان، در بهترین حالت تا چند وقت بعدش همه دار فانی را وداع خواهند گفت و این طوری گاز هم مجانی میشود!
6-
7- میگن آرای باطله که دوم شده، همون دکتر خودمون بوده. من جای باقی کاندیداها بودم، خودمو میپیچیدم توی مشما سیاه، میانداختم تو سطل آشغال، دم درب، ساعت 9 شب، شهرداری بیاد ببره!
8- اسیر شدیم، این وقت شبی!!!!
قدیم ندیما، یک عمویی بوده میرفته پشت کوه و زنجیر میبافته. حالا اون پشت مشتا کار دیگه ای هم میکرده رو فقط خودش میدونه و خدا. الان تو دوره زمونه جدید هم عمو هست، زیاد هم هست. نه یکی، نه دو تا، بلکه بیشتر از هزار تا. البته دیگه زنجیر نمیبافه، لاطایلات میبافه. اون هم نه پشت کوه، تو صدا و سیمای میلی. درست جلوی چشم ملت. طرف تو تلفیزیون میگه نمیدانم برجام چه نیشی به برخی زده. آخه حاجی، مهندس، دکتر، پرزیدنت، اون برجام بخوره تو اندیشه ی نادرستت، داری میری تا چند ماه دیگه با جناب رییس تعویض پلاک، همه چی رو تحویل بدی و بری خونتون. هنوز هم داری غر میزنی؟ خسته نشدی؟ والا ما ملت که از هف هش جهت دچار پارگی شدید شدیم.
عمو جان ول کن این ریاست را. برو همان پشت مشتا به کار و زندگی ات برس. یعنی این چه عمویی بود گذاشتند در دامن ما؟ حیف عمو جانی نبود با آن همه مردانگی، تازه نیاز به پشت مشتا هم نداشت. جلو چشم ملت همه را پاره میکرد نه با وعده وعید!
والا اگر همین عمو جانی بود به گمانم وضع از این بدتر نمیشد.
سیمه جان، حالا که تو رفتی، من هم به نظرت احترام میگذارم. اما دوست دارم تو هم به خودت احترام بگذاری و بیشتر قدر خودت را بدانی. سمیهی عزیزم، دوست ندارم بعد از هشت سال دست از پا درازتر برگردی همینجا که بودی، بلکه حتی عقبتر از همینجا که بودی!
سمیه، حالا که نصف نیمه رفتی، پس بگو چرا از صبح تا حالا این همه طول کشید؟ چطور سال 1388 تا هشت صبح تکلیف خیلی چیزها مشخص شده بود اما امسال حتی شبکهی خبر هم تا حوالی ساعت 9 صبح داشت پخش مجدد برنامههای دیروز را میفرستاد روی آنتن؟ من که هیچ، همه میدانستند که نتیجه چیست اما این همه استرس تو از کجا میآمد؟
یادت هست چه پروپوگانی بقیه میخواستند تو را خراب کنند؟ یادت هست میخواستند لوکوموتیر زیر پایت را منفجر کنند؟ خوشحال باش که نگهبان بالای سر ماست و جمهوریت هنوز نمرده، فقط طبق قانون پایستگی انرژی از حالتی به حالت (ناجور) دیگری درآمده.
سمیه، تو که رفتی، اما معرفت هنوز از پیش ما نرفته.
+
1- اگر هر رای یک تایید باشد، پس تعداد رایهای نداده را چه خواهید نامید؟ عدم احراز صلاحیت تایید؟؟
2- سمیه، من که دیگر حال ندارم برایت بنویسم، اما تو برو شاد باش، امیدوارم شادیات آنچنان رونق بگیرد که مرا هم شاد کند، خدا نکند تو هم مانند من شوی.
3- سمیه، جان خودت بگو چرا باطله دارد کم کم از همه جلو میزند؟
سمیه نرو
تو بری هر کدوم از نامزدهای ریاست جمهوری که رییس جمهور شدن، به ملت آب و غذا نمیدن
که دستشوییشون نگیره
من میگم نرو، چون نمیدونیم هنوز رییس جمهور بعدی کیه (هر چند که میدونیم)
چون ملت داغون هستن، تو بری داغونتر میشن.
چون مملکتمون بو میگیره
ولی اگه رفتی دیگه برنگرد (چه با آقای سوپرمن، چه با آقای هزار تومنی، چه با کلیه فک و فامیل کلید و چه با دسته بیل)
چون نمیگن آخر هشت سال که خودشون همین رییس جمهور رو از اول گذاشتن تو دامن ملت، آخرش هر چی که شد، میگن مشکل از ماست!!
تو رو قرآن یه ذره هم به فکر ما باشید
کاری نکنید حرف دهن این لات و لوتا شیم (کره شمالی، ونزوئلا، لیبی، مصر، یمن و ....اوه، چقدر لات و لوت یاد شده)
((گریه نعشگی که میگن همینه ها)
**: خود شورای نگهبان پروندش رو دیدتش. میگه پسر خوبیه.
پسر خوبیه، ولی این دوستش نداره، این یه نامزد دیگه رو دوس داره. یکی که هنوزم میبینه عکسهاش رو. یه روز با هم تو فیلم دیدیمش. اسمش "جنیفر" بود (از نوع "لارنس" البته و دیگر هیچ)
دو تا خوابوندم تو گوش بازیگر مقابلش، "جنفیر" رو هم دیگه اجازه ندادم به بهانه کلاس خیاطی بره هالیوود فیلم بازی کنه. (اونم چه فیلمهایی، همش صحنه دار)
نـــــــــرو سمیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
نرو سمیه
اگه از ترس آقای سوپرمن میری، نرو
گول کت و شلوار براقش رو هم نخور (همینطور ب.ب و ح.ر و خ.ع و ... رو)
اینو پخش میکنن بزارنت تو عمل انجام شده
اگه به خاطر من هم میری نرو
خودشون رای میارن
به ابلفضل میارن
------
------
راستی
می دونی چرا رییس جمهور همیشه با خوشحالی از بدبختیای مردم بقیه کشورها حرف میزنه؟ میخواد ما فکر کنیم خیلی هم بدبخت نیستیم.
درود. به وبلاگ کلنگی من خوش آمدید.
----
هر کسی صلاحیتش برای انتخابات احراز نشود، دچار نوعی بیماری خواهد شد که آن را التهاب بیانیه مینامند. شخص مورد نظر در اینستاگرام، یوتوب، فیسبوک، توییتر و سایر اپلیکیشنهای فیلتر شده و فیلتر نشده پشت سر هم ویدیو و متن منتشر کرده و همینطوری برای ملت بیانیه صادر میفرماید.
----
یکی از بزرگترین ابربدهکاران بانکی، به بانکی که خودش تاسیس کرده بدهکار است. بانک زدن به این میگویند نه آن که توی فیلمهای وسترن هالیوودی به آدم نشان میدهند. ای مرگ بر امر***کا که همیشه میخواهد ما عقب بمانیم.
----
با این بازی بزن زیر توپی که امشب من از تیم ملی ایران که مقابل عراق بازی کرد، دیدم، جام جهانی ما، همین پیش مقدماتی آسیا بود. همین که تیم ملی فوتبال به زور به دوره مقدماتی رفت، من یکی که راضی هستیم. تبریک به همهی فوتبالیها. به نظرم این تیم از تشتکسازی مادرید راحت یه هف هش ده تا میخوره.
----
گفته اگر میخواهید چیزی عوض بشه باید رای بدهید، داداش، این همه تغییر رو دیگه مخ هیچ کسی تاب نمیاره. بزار یه چهار سال هم هیچی عوض نشه!
----
میگه دولت همچنان به دنبال خونه خالی هستش، خب مگه شما نمیگین جمعیت داره کم میشه. چه کار به خونه خالی دارین؟ همین یک مکان مقدس جهت تولید فرزند تصادفی رو هم میخواهید کور کنید و به عدم تولید فرزند قطعی کمک نمایید؟ (چی گفتم!)
----
میگن اگه مردم تو انتخابات شرکت نکنند، دل شورای نگهبان میشکنه. خب راست میگن، پارگی ک**ن ملت که با بخیه هم درست میشه، این دل هستش که اگه بشکنه، دیگه درست نمیشه.
----
یکی میگه اختیارات ریاست جمهوری بیش از حد زیاد است، به نظر من هم راست میگه. همین که رییس جمهور سخنرانی دو ساعته در هفته داشته باشه بس هست. باقی مملکت خودش مدیریت میشه. چه معنی میده رییس جمهور بخواد به جز سخنرانی کار دیگهای بتونه انجام بده!
----
بدرود
+ صدا و سیما یه جوری تا روز رای گیری انتخابات ریاست جمهوری 1400 داره آمار کرونا رو کمرنگ نشون میده، که میترسم یک روز مونده به رایگیری، شبکه خبر سرخط بزنه "هموطنان عزیز، کرونا باعث بهبود سلامت ریهها و افزایش طول عمر شده و کمر درد شما را نیز درمان خواهد کرد"
---
درود بر همه خوانندگان عزیزتر از نخوانندگانم! خوش آمدید به کلنگستان. کلنگ همینجاست.
---
+ آقای همتی در مناظره یک بار گفت من یک شهروند عادی هستم. یک بار هم به زاکانی گفت شما پلیس بد هستی. به نظرم نامزدها داشتند با هم به صورت گروهی مافیا بازی میکردند. بیخودی فکر میکردیم مناظرست.
+ برخی اعتراض کردند که هموطنان فلسطینی و لبنانی و یمنی ما نتوانستند خوب مناظرههای تلویزیونی رو ببینند. در همین جهت پیشنهاد میشه دور چهارم مناظره در دمشق برگزار بشه و این بار هفت دغدغهی اصلی همهی هموطنان خارجی ما از نامزدها پرسیده بشه.
+ امیدوارم هر بلایی سر اسکناسهای قدیمی میارن، دستکم هزار تومنی رو بدون تغییر نگه دارند، تا در انتخابات سالهای آتی هم آقای رضایی بتونه با خیال راحت با پلان A و B همیشگی خودش تو انتخابات شرکت کنه. (پلان A شرکت در انتخابات و پلان B در آوردن هزار تومنی از جیب کت مشکی رنگ)
+ به نظر میرسه ملت ایران تو انتخابات ریاست جمهوری بین ترامپ و بایدن بیشتر استرس داشتند تا بین آقای رییسی و رقبا. هنوز باورم نمیشه شمارش آرای کارولینای شمالی و نوادا مهمتر از تهران و باقی کلان شهرهای ایران باشه، اونم برای یک ایرانی. به نظرم آمریکا اگه شورای نگهبان داشت الان ترامپ هنوز رییس جمهور بود و آقای بایدن به احتمال زیاد رییس قوه قضاییه آمریکا میشد!
+ اگه کار دنیا برعکس میشد، ملت تو ایالت ویسکانسین بعد از پایان رای گیری تو ایران، هر ثانیه آرای اصفهان و فارس و خراسان رو دنبال میکردن. آخرش هم میفهمیدن که ایالت کلیدی استان البرز هستش و خوزستان.
+ فکر کنم اگه تو ایران رای گیری پستی هم به خاطر کرونا اجرا بشه، کسی رای نده، آخه تمام دوستای قدیمی من فقط رای میدادن به خاطر این که زمان مصاحبه استخدامی توی شناسنامشون به میزان کافی مهر خورده باشه.
+ هر وقت ما تو انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنیم اخبار میگه مشت محکمی تو دهن آمریکا و اسمش رو نبر زده شده، یعنی حالا که نمیخواهیم شرکت کنیم مشت محکم رو تو دهنمون میزنن؟
+ به نظرم برای حفظ سیاست کاری هم که شده آرای چند تا استان کلیدی رو که مهمتر هم هست دیرتر اعلام کنیم تا انتقام خودمون رو از شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری امریکا بگیریم.
+ تو انتخابات پیش رو همه برنده هستند. اونی که اول بشه، میشه رییس جمهور، اون مابقی هم میشن سران باقی قوا، اضافی ها هم به اضافه رییس جمهور فعلی میرن تو مجمع تشخیص مصلحت نظام (البته اگه از قبل نرفته باشن)
+ حتی خود خدا هم دستور داد تو عربستان براش خونه ساختن. قطعا با تورم نجومی تو ایران زندگی کردن خیلی سختتر براش.
+ خدایا مرسی، ایران رو آفریدی، او کی(OK). وگرنه این همه سوژه از کجا باید پیدا میشد؟ برم بخوابم. خیلی خوابم میاد. :)
امروز در یکی از نمایندگیهای خودروسازان داخلی، شخص دیگری از آقای کناری من، که مانند سایرین برای سرویس خودرویش آمده بود، پرسید که نظر شما درباره انتخابات چیست؟
این آقا که به نظر چند سالی از بنده جوانتر بود، خیلی راحت و با صدایی خسته گفت: کل انتخابات ریاست جمهوری به "تخ*مم".
آن شخص خیلی جدی و به حالت هشدار گفت که: "این چه طرز حرف زدن است، اصلا درست نیست." بعد رو به من کرد و پرسید نظر شما چیست؟
من هم خیلی آرام گفتم: "نیست"
دوباره پرسید: "چی نیست؟"
تا خواستم پاسخی بدهم، همان آقای کناری من با همان حالت خسته گفت: "به تخ*مش"
ناگهان و ناخواسته خندهام گرفت و آقای خسته هم کلی خندید و آن شخص پرسان با عصبانیت از کنار ما رفت.
----
پینوشت:
1- میخواستم بگویم: "بله، درست نیست آدم این طوری حرف بزند!" که آن آقای خسته نگذاشت که جملهام تمام شود.
2- بله درست نیست که آدم باشخصیت آن طوری حرف بزند اما این دلیل نمیشود که انتخابات ریاست جمهوری پیش رو به "چیزم" باشد!!!
+ اگر نستراداموس زنده بود و ازش میپرسیدند که آینده ایران بعد از سال 1400 را بگو، من شک ندارم تغییر شغل میداد و میرفت چهارراه ولیعصر و اسپند دود میکرد.
+ درود. درود به همهی خوانندگان عزیز کلنگستان.
+ دیروز افرادی را دیدم که نگران بودند جناب آقای "ابراهیم رییسی" نتواند آرای لازم را کسب کند و رییس جمهور بعدی ایران شود. (به حق چیزهای ندیده)
+ هر چند مرغ پخته هم میداند که ریاست جمهوری بعدی در ایران از آن چه کسی خواهد شد اما جهت همدردی با آن دسته از افراد نگران خواستم اگر کسی از شما از دستش برمیآید به شورای محترم نگهبان زنگ بزند و عاجزانه از ایشان بخواهد تا سایر رقبا را به صورت رسمی حذف نماید. (بعید میدانم البته، ولی گفتم شاید کسی آشنا داشت)
+ رهبر کره شمالی اعلام کرده هر کسی به موسیقی گروه "کی پاپ" گوش دهد باید به مدت پانزده سال به زندان برود. از این که آینده ایران را بدون حضور نستراداموس به این وضوح میتوانیم ببینیم، زیبا نیست؟
+ لاریجانی خطاب به شورای نگهبان در نامه گفته است که تمام دلایل ردصلاحیت من را اعلام کنید. به نظرم شورای نگهبان به جای پاسخ به این طور نامهها، یک عدد "لایک" بزرگ گذاشته سر در ورودی ساختمانش برای جواب به عموم آحاد جامعه.
+ میگویند احتمال تغییر در نحوه برگزاری آخرین مناظره کاندیداهای ریاستجمهوری سال 1400 وجود دارد. به نظر من باید "الن دیجنرس" را به عنوان مجری میآوردند و به جای آقایان کاندیدا، هر یک از آنها یک عدد سلبریتی به جای خودش میفرستاد. این طوری صد در صد آمار بینندهها بالاتر میرفت، پیش پیش بگویم من به خانم "جنیفر لارنس" رای خواهم داد. حالا میخواهد جای "جلیلی" بیاید یا "قاضیزاده" بیاید فرقی ندارد. فقط "جنیفرش" از جنس "لارنس" باشد. البته با شناختی که من از ملت همیشه در صحنه دارم، اقبال عمومی "کیم کارداشیان" یا "الکسیس تگزاس" بسیار بسیار بیشتر است. البته اگر آقایان کاندیداها به دنبال هزینه کمتر هستند میتوانند از گزینههای داخلی کم هزینهتر هم بهره بجویند. اگر باز هم نخواستند زیاد هزینه کنند من خودم در خدمتم. با این تفاوت که حتی خودم هم به خودم رای نمیدهم.
---
خیلی بی ارتباط و از سر دلخواه خودم با دو بیت از امیرخسرو دهلوی به پایان میرسانم:
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا
ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
+ استبداد است آقا جان، دوست دارم بی ارتباط باشم!